سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 91 شهریور 30 , ساعت 12:24 عصر

چرا در قرآن کریم نام مهدی موعود نیست؟



سوالی که اکثرا میپرسند چرا نام حضرت مهدی صراحتا در قرآن بیان نشده که یه دلیل روشن برای ظهور حضرت مهدی باشد سوالی که ذهن خیلی از مسلمانان رو حداقل یه باردرگیر خودش کرده

به جواب این سوال میپردازیم
 
قرآن کریم براى معرفى شخصیتهاى الهى از سه راه وارد مى شود، ودر هر موردى طبق 

مصالحى از شیوه خاصى پیروى مى کند. گاهى معرفى با اسم گاهى معرفى با عدد، وگاهى 

نیز معرفى با صفت. اگر نام حضرت مهدى (علیه السلام) در قرآن نیست ولى صفات و
 
خصوصیات  حکومت او در قرآن وارده شده است.
 
اصولا قرآن در معرفى افراد، مصالح عالى را در نظر مى گیرد. گاهى مصالح ایجاب مى کند
 
تنها به صفات افراد بپردازد، چنان که درباره حضرت مهدى (علیه السلام) جریان از این
 
قرار است که:
 
اولا: تشکیل چنین حکومتى، در مواردى صریحا ودر موارد دیگر به طور اشاره در قرآن وارد شده است.
 
آیاتى که در سوره (توبه) و(صف) از انتشار وگسترش اسلام در سطح جهانى نوید مى دهد، مانند:
 
(لیظهره على الدین کله) یعنى تا آن را بر همه ادیان پیروز سازد، اشاره به تشکیل این حکومت
 
است. زیرا مفسران گویند: مضمون این آیه را که پیشگویى از گسترش فراگیر وهمه جانبه اسلام در
 
سطح جهان است، هنوز تحقق نپذیرفته است.
 
از این گذشته، در آیه 106 سوره انبیاء مى فرماید: (ما پس از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان
 
شایسته من، وارث زمین خواهند بود). آیه شریفه نوید مى دهد که صالحان، وارثان زمین
 
خواهند بود وحکومت جهان را به دست خواهند گرفت. وبه اتفاق تاریخ بشر، هنوز این وعده
 
الهى تحقق نپذیرفته است.
 
ثانیا: اگر نام اصلى امام زمان (علیه السلام) را نبرده، به خاطر مصلحتى است که براى اهل فضل
 
ودرک مخفى نمى باشد، زیرا به همان علت که نام امام على (علیه السلام) را نبرده، نام آن
 
حضرت را نیز ذکر ننموده است. اگر نام این پیشوایان گرامى را مى برد، کینه هاى دیرینه (بدر واحد
 
وحنین) بار دیگر زنده مى شد، ولذا مطلب را به صورت کلى مطرح کرده وفرموده است:
 
(بندگان شایسته من، وارث زمین خواهند بود). نام بردن از گذشتگان، مانند لقمان وذى القرنین،
 
قابل قیاس با افراد آینده نیست، درباره گذشتگان، حسدها وکینه ها تحریک نمى گردد، وافراد
 
سودجو وشهرت طلب نمى توانند از آن سوء استفاده کنند، ولى بردن نام آیندگان این محظور را دارد.
 
آیا شما فکر مى کنید که تنها ذکر نام، دردى را دوا مى کند؟ آیا فکر مى کنید که اگر نام امام زمان
 
(علیه السلام) در قرآن برده مى شد، امکان نداشت که در طول تاریخ، شیادان وافراد شهرت طلب
 
آنان سوء استفاده نکنند، یا افرادى روى غرض هاى خاص، وجود او را انکار ننمایند؟ تجربه تاریخى
 
نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتا نام آن حضرت برده مى شد، باز در طول تاریخ، شیادان
 
ومدعیان دروغین مهدویت پیدا مى شدند ونام خود را امام زمان ومهدى موعود مى گذاشتند، تا
 
از آب گل آلود ماهى بگیرند واز نام او وانتظار مردم استفاده نادرست کنند. مگر نام پیامبر خدا
 
(صلى الله علیه وآله وسلم) را در انجیل نبرده است؟ ولى گروههاى مغرض، از آن بهره بردارى
 
ناجوانمردانه کردند.
 
بنابراین، مساله مهم، بیان خصوصیات دیگر آن حضرت است که افرادبا معرفت و آگاه دل، با شناخت
 
آنها، مهدى واقعى را از مدعیان دروغین مهدویت بشناسند


لیست کل یادداشت های این وبلاگ