سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، پیرِ زناکار، دولتمندِ ستمکار، فقیرِمتکبّر و گدای سِمِج را دشمن می دارد و پاداشِ بخشنده منّت گذار را از میان می برَد و متکبّرِ گستاخِ دروغگو را سخت دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 91 مهر 1 , ساعت 1:53 عصر

اخلاق پیامبر اعظم(ص)


خُلق و خوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سهم زیادی در گسترش اسلام داشت. آن حضرت اسوه ی تمام عیار اخلاق انسانی بود. یکی از اهداف مهم بعثت حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ترویج و گسترش فضایل اخلاقی در جامعه بود. خود آن حضرت می فرماید: «اِنّما بُعثتُ لِاُتمم مَکارِمَ الاَخلاقِ»(1) من برای تکمیل و گسترش فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.


جاذبه ی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در جلب مردم به خوبی در روایات تاریخی منعکس شده است. اما قبل از آن، صراحت قرآن، بهترین شاهد این امر است که می فرماید: «اِنّک لعلی خلق عظیم»(2) تو بر نیکو خُلق عظیم آراسته ای. «فَبما رحمةٍ من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک»(3) به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی، اگر تند خود و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند.


به همین دلیل است که خداوند متعال از آن حضرت می خواهد که با رویی گشاده، پذیرای نو مسلمانان باشد: «وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»(4) چون ایمان آوردگان به آیات ما نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، خدا بر خویش مقرّر کرد که شما را رحمت کند.
و فرمود: «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(5) اهل ایمان را زیر پر و بال خود گیر و با کمال حُسن و خُلق با آنان رفتار نما.


بیشترین توصیفات موجود از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از امام علی ـ علیه السلام ـ و یار دیرین آن حضرت است: «رسول الله نه زیاده از معمول بلند بوده و نه زیاده از معمول کوتاه، بلکه میانه بالا بود. مویش نه بسیار مجعد بود و نه بسیار صاف بی شکن، بل چین و شکنی اندک و دلپذیر داشت. چهره اش نه لاغر بوده و نه فربه، بل چهره ای مدوّر داست با رنگی سفید مایل به سرخی. چشمانش سیاه و مژگانش برگشته بود. درشت استخوان بود و گشاده سینه ، بدنش را موی اندک بود و تنها روی سینه اش مویی تنگ داشت. دست ها و پاهایش زمخت می نمودند با انگشتانی مایل به ستبری، چون راه می رفت محکم و استوار می رفت و چنان پای از زمین بر می کند که گویی از بلندی به پستی می آمد. چون می خواست به کسی روی کند، سر بر نمی گردانید که با تمام بدن به سوی او بر می گشت. دلیرترین آنها و راستگوترین شان بود و به عهد خود سخت پایبند. از همه مردم زبانش نرمتر بود و در معاشرت از همه بهتر.(6)


علی ـ علیه السلام ـ درباره ی خُلق اجتماعی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: «کسی که برای نخستین بار او را می دید، هیبتش او را می گرفت؛ هر کس با او معاشرت می کرد، دوستیش را به دل می گرفت.(7) آن گه که به اصحابش می نگریست، لحظات نگاه را به تساوی میان شان تقسیم می کرد،(8) وقتی به کسی دست می داد پیش از او دست خویش را باز نمی کشید، همچنان که صورتش را از او بر نمی گرداند مگر آن که او برگرداند.(9)


او چهره ای گشاده داشت. تند خود و ملامت گر و فحّاش و مزّاح نبود. (10) سیره ی او میانه روی، سنت او هدایت و رشد، سخنش معیار حق و حکمش عدل بود.(11)
یکی از اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می گوید: هیچ کس را ندیده که بیش از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بر لبانش تبسّم باشد.(12) ابوسفیان که پس از مسلمان شدن رفتار اصحاب را با رسول خدا دید، گفت: «ما رأیت قوماً قطّ اشدّ حباً اصحابهم من اسحاب محمد لَهُ».(13) تاکنون ندیده بودم که کسانی صاحب خویش را آن اندازه که اصحاب محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ او را دوست می دارند، دوست داشته باشند.
امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز به نقل از پدر بزرگوارش، رفتار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را با مردمی که با او کاری داشتند، به خوبی و زیبایی توصیف کرده است که چگونه به مردم نیازمند می رسید و از آنها می خواست تا نیاز کسی را که نمی تواند خود را به او برساند، به او برسانند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جز وقتی را که برای خدا و خانواده گذاشته بود، هیچ چیزی را ذخیره نکرده بود؟ در اختیار مردم بود. آن حضرت دائماً در پی تألیف قلوب مردم تلاش می کرد (یؤلفهم و لا ینفرهم). بزرگ هر قومی را آرام می کرد و او را بر آنان سروری می داد. از احوال اصحاب خویش تفقد می کرد. و از آن چه میان مردم می گذشت، می پرسید (یتفقّد اصحابه و یسألُ الناس عمّا فی الناس).
نیکوکاری را تحسین می کرد و کار زشت را سبک می شمرد. آن حضرت میانه روی را حفظ می کرد، از حق ]گویی[ کوتاهی نمی کرد و کوتاهی در حق گویی را روا نمی شمرد. همراهانش از بهترین مردم بودند و بهترین آنان نزد او، ناصح ترین شان بود و برترین آنان نزد او نیکوکارترین آنها. او جز بر ذکر خدا قیام و قعود نداشت؛ در مجلسی که می نشست حق همه ی همنشینان را حفظ می کرد؛ به گونه ای که همنشین او، دوستدارتر از او بر خود نمی شناخت (و بر آن بود که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ) نهایت علاقه را بدو داشته و حتی بر دیگران ترجیحش می دهد.(14)
با هر کس که به وی نیازی داشت، آن قدر می نشست تا او برخیزد؛ کسی که چیزی از او می خواست جز با برآوردن نیاز او یا سخنی نیکو، او را باز نمی گرداند، او در حق، برای مردم پدری می کرد و همه در برابرش در حق بودند؛ مجلس او مجلس حکمت، حیا، صبر و امانت بود؛ صدایی از آن بر نمی خاست، برخورد او با مردم نرم، و نیکو بود؛ از آن چه بدان علاقه ای نداشت. خود را به تغافل می زد؛ از هیچ کسی عیب جویی نکرده و کسی را ملامت نمی نمود.(15)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیکوترین مردم، بخشنده ترین و شجاع ترین آنان بود.(16) یکی از اصحاب می گوید: وقتی نزد او از دنیا سخن می گفتیم، با ما همراهی می کرد. وقتی سخن از آخرت بود، در آن باره با ما سخن می گفت و زمانی نیز که سخن از طعام بود، چنین می کرد.(17)
هرگاه سخن می گفت، تبسّم بر لبانش بود.(18) اخلاق هدایتی آن حضرت هم جالب بود. ابو امامه گوید: جوانی نزد آن حضرت آمد و گفت: اجازه ی زنا به من بدهید! مردم بر سرش فریاد کشیدند. حضرت فرمود: آرام باشید. آن گاه رو به جوان کرد و فرمود: آیا برای مادرت هم می پسندی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: مردم هم برای مادرشان نمی پسندند. آیا تو برای خواهرت می پسندی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: مردم هم برای خواهرانشان نمی پسندند. آیا برای عمّه ات می پسندی؟ گفت: نه حضرت فرمود: مردم هم برای عمه هایشان نمی پسندند. آن گاه حضرت فرمود: «فکَره ما تَکرَهُ لِنفسک و اَحب ما یُحب لِنَفسِکَ»(19) آن چه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند و آن چه را که برای خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند.(20)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ