سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گشاده رویی، عامل دوستی است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 93 تیر 9 , ساعت 1:51 عصر


عوامل عدم استجابت دعا


1- در زمان حضرت موسى (علیه السلام) قحطى شدیدى بر مردم پیش ‍ آمد وخشکسالى شد، پس موسى (علیه السلام) با بنى اسرائیل از شهر خوارج شدند تا طلب باران کنند وسه روز این عمل را تکرار کردند، اما باران نیامد، خداوند به موسى (علیه السلام) وحى فرستاد که من دعاى توو همراهانت را تا وقتى که شخصى نمام وسخن چین در بین شما هست مستجاب نمى کنم.
2 - گفته اند که مدت 7 سال بنى اسرائیل در خشکسالى عجیبى بسر بردند به حدى که به خوردن مردار وزباله ها وحتى به خوردن بچه ها روى آوردند وهرچه به کوه وصحرا رفته ودعا مى کردند باران نبارید.
خداوند به پیامبر آنان وحى فرستاد که به آنان بگوهر چه به سوى من راه بروند ودست به دعا بردارند وگریه وزارى کنید من دعاى شما را مستجاب نمى کنم تا اینکه حقوق به ظلم گرفته شده مردم به آنها باز گردانید.
3- نقل شده که قومى از بنى اسرائیل گرفتار قحطى شده وهر چه دعا مى کردند مستجاب نمى شد، خداوند به پیامبر آنها وحى فرستاد که به این مردم بگوکه شما با بدن هاى نجس به سوى من مى آئید ودست ها را که به خون دیگران ((وبرداشتن حق الناس)) آلوده است به طرف من بلند مى کنید وشکمهایتان از حرام پر شده است به همین جهت من نسبت به شما خشمگین هستم.
از این سه داستان عوامل عدم استجابت را مى یابیم:
1- نمامى وسخن چینى.
2- با بدن نجس نمى شود دعا کرد.
3- لقمه حرام.
4- حقوقى به گردن دیگران باشد.(114)

در گذر باز که نزد توپناه آوردیم
سینه سوخته از آتش آه آوردیم
عمرى اندر پى دل گرد هوس ها گشتیم
عاقبت این دل گمراه به راه آوردیم
هر کجا دید سرابى دل ما پر زد ورفت
اینک به این مرغک وحشى سر چاه آوردیم
باز کن در که به درگاه تواندر کف خویش
دل بشکسته وخون غرق گناه آوردیم
گرچه این توبه شکستیم به صدر بار دلى
در گذر باز به نزد توپناه آوردیم

دعا براى زنده شدن دل
شخصى در عالم خواب شرفیاب حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) شد واز آن حضرت خواست که مرا دعائى تعلیم فرمائید که دلم را زنده گرداند.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) این کلمات را تعلیم اوفرمودند:
یا حى یا قیوم
یا لااله الاانت
اسئلک ان تحیى قلبى
اللهم صل على محمد وآل محمد
اى زنده واى پاینده
اى که نیست معبودى جز تو
از تومى خواهم که دلم را زنده گردانى
خدایا بر محمد وآل محمد درود فرست.(115)

یا رب من اگر گناهى بى حد کردم
ابواب کرم به روى خود سد کردم
با این همه مایوس نیم از کرمت
برگشتم وتوبه کردم وبد کردم

خدایا مرگ جوانم برسان
در یکى از دیدارهاى که میرزاى قمى با فتحعلیشاه داشت: شاه از میرزا خواست که اجازه دهد تا دخترش را به ازدواج پسر میرزا درآورد و بدینوسیله رابطه خانوادگى بین میرزا از این پیشنهاد سخت ناراحت ونگران شد واز قبول آن خوددارى نمود، بعد از جلسه چون احتمال داشت که با اصرار شاه: مجبور به قبول گردد، دست به دعا برداشت وگفت:
خدایا اگر بنا است شاهزاده به همسرى پسر من درآید، مرگ جوانم را برسان: طولى نکشید که پسر میرزا در آب غرق شد ودر اثر این سانحه از دنیا رفت.(116)

تا به دنیا میگرائى فکر عقبى نیستى
تا به صورت قانعى آگه ز معنا نیستى
خوشه را یکسره بود ارباب دانش گفتند
تا پى فسخ وفجورىاهل تقوا نیستى
میزنى دم از شریعت وز طریقت غافلى
مى برى اسمى وواقف بر مسمى نیستى
شومصاحب روزه وشب با مردم روشن ضمیر
باش از احمق گریزان گرچه عیسى نیستى (117)

به علم الهدى بگوبراى تودعا کند
حکایت شده که وزیر القادر باالله بنام ابوسعید محمدابن حسین در سال 420 ه. ق بیمار شد، شبى امیرالمومنین على (علیه السلام) در خواب دید امام به اوفرمود به علم الهدى بگوبراى تودعا کند تا شفا یابى وزیر پرسید: یا على علم الهدى کیست؟
من اورا نمى شناسم.
امام على (علیه السلام) فرمودند: اوعلى ابن الحسین موسوى است.
وزیر وقتى از خواب بیدار شد به سید مرتضى به عنوان علم الهدى نامه نوشت وتقاضاى دعا جهت بهبودى خود کرد.
سید در پاسخ اونوشت به خدا پناه مى برم! از این لقبى که مرا با آن خطاب کردى: این بى ادبى است که من این نام را بپذیرم!
وزیر با دعاى اواز خواب بیدار شد ودر پاسخ نوشت: به خدا قسم من این لقب را پیش خود براى توانتخاب نکرده ام بلکه آن لقبى است که جدت على ابن ابى طالب به توداده است.(118)

مرد حق هرگز نمى میرد گر به ظاهر جان دهد
هستى جاوید یابد جان چوبر جانان دهد
مرد حق آن است کاودر مکتب وارستگى
درس بر ابناء نوع خویش در دوران دهد
راه انسانى بپوید بنده از علم وعمل
تا خدایش افتخار علم الاسماء دهد

در مقابل گناه دست به دعا بردارید
جوانى عزب وبدون زن است: زیبا هم هست: آن هم در نهایت زیبائى به جاى اینکه اوبخواهد اوبه سراغ زنها برود،زنها به سراغ اومى آیند، روزى نیست که صدها نامه وصدها پیغام بر اونیاید، از همه بالاتر برجسته ترین زنان مصر صد درصد عاشق اوشده اند، شرایط کامجوئى برایش فراهم است: تمام امکانات آماده: درها همه بسته: خطر جان برایش درست کرده است: زن به اومى گوید:
یا کام مى دهى: یا به کشتنت خواهم داد وخون تورا خواهم ریخت با این شرط یوسف چه مى کند؟ دست به دعا برمى دارد وعرض ‍ مى کند:
رب السجن احب الى یدعوننى الیه والاتصرف عنى کیدهن اصب الیهن.(119)
پروردگا را! زندان براى من از آنچه که این زنها دارند مرا به سوى آن دعوت مى کنند بهتر است: خدایا مرا به زندان بفرست وبه چنگال این زنها گرفتار نکن.(120)

یارى به جهان جز اوندارم
جز دیدنش آرزوندارم
هر سونگرم بود پدیدار
جز دیده بروى اوندارم
جز با تومدام از سر صدق
با کس سر گفتگوندارم (121)

خداوند مى فرماید مرا با این دعا بخوان
از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده: چون برادران یوسف حضرت یوسف را در چاه افکندند، جبرئیل (علیه السلام) نزد حضرت یوسف (علیه السلام) آمد وگفت:
در چاه چه مى کنى اى پسر؟
حضرت یوسف (علیه السلام) فرمود: برادرانم مرا در این چاه افکندند.
جبرئیل (علیه السلام) فرمود: دوست دارى که از چاه بیرون بیایى.
حضرت یوسف (علیه السلام) فرمود: این امر به مشیت خداوند عزوجل بستگى دارد اگر خدا بخواهد مرا بیرون خواهد آورد.
جبرئیل (علیه السلام) فرمود: خداوند مى فرماید: با این دعا مرا بخوان تا تو را ازچاه بیرون آورم.
حضرت یوسف (علیه السلام) فرمود: آن دعا کدام است.
جبرئیل (علیه السلام) فرمود: بگو:
الهم انى اسئلک بان لک الحمد لااله الاانت المنان بدیع السموات و الارض وذوالجلال والااکرام ان تصلى على محمد وآل محمد وان تجعل مما انا فیه فرجا ومخرجا
خدایا! بدان جهت از تومى خواهم که حمد از آن تواست: معبودى جز تو نیست: صاحب نعمت وپدید آرنده آسمان ها وزمین اى صاحب جلالت و بزرگوارى ، که درود فرستى بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) وآل محمد،وبرایم فرج گشایشى قرار دهى از آنچه من در آنم.
پس کاروان آمد واورا بیرون آمد.(122)

خوشا دردى که درمانش توباشى
خوشا راهى که پایانش توباشى
خوشا چشمى که رخسار توبیند
خوشا ملکى که سلطانش توباشى
خوشا آن دل که دل دلدارش توگردى
خوشا جانى که که جانانش تو باشى
خوشى وخرمى وکامرانى
کسى دارد که خواهانش توباشى
چه خوش باشد دل امید وارى
که امید دل وجانش توباشى

دعاى معروف ابوذر در آسمان ها
روزى ابوذر غفارى به حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد، جبرئیل به صورت ((دحیه کلبى)) درمحضر پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) بود وبا آن حضرت خلوت کرده بود، وقتى ابوذر آن دورا دید، بازگشت وگفتگوى آنها را قطع ننمود، جبرئیل به پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) گفت اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) این ابوذر بود، که از اینجا عبور کرد وبر ما سلام نکرد. اگر بر ما سلام مى کرد، جواب سلام اورا مى دادیم: اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) این اباذر دعائى را مى خواند که نزد اهل آسمان معروف مى باشد، آنگاه که من به آسمان رفتم آن دعا را را از اوبپرس.
هنگامى که حضرت جبرئیل (علیه السلام) به آسمان رفت ابوذر به حضور پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد، حضرت به اوفرمودند: اى ابوذر چرا آن هنگام که از کنار ما عبور کردى نزد ما نیامدى وسلام نکردى؟
ابوذر گفت: گمان کردم که دحیه کلبى نزد شما براى امور شخصى با شما خلوت نموده است: از این ونزد شما نیامدم. پیامبر (صلى الله علیه وآله و سلم) فرمودند، اوجبرئیل بود وگفت: اگر ابوذر بر ما سلام مى کرد جواب سلام اورا مى دادیم.
وقتى ابوذر دریافت که اوجبرئیل بود. بسیار متاثر وپریشان گردید و افسوس خورد که چرا از توفیق سلام کردن بر جبرئیل محروم شده است آنگاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به اوفرمودند:
آن دعائى که مى خوانى چیست؟ که جبرئل به من خبر داد که دعاى ابوذر در آسمان ها نزد اهل آسمان معروف است.
ابوذر گفت: آرى اى رسول خدا، من این دعا را مى خوانم:
الهم انى اسئلک الامن والایمان بک والتصدیق بنبیک والعافییه منم جمیع البلاوالتشکر على العافیه والغنى عن شرار الناس.
خدایا! از درگاهت در خواست دارم: امنیت وایمان به تور اوتصدیق نمودن به پیامبرت وعافیت از همه بلاها وشکر گذارى در برابر عافیت وبى نیازى از مخلوقات بدت را.(123)

غم دل با که بگویم: که غم خوارى نیست
با توگویم که مرا جز دگر یارى نیست
عقد دل نگشاید بجز از تودگرى
من دل سوخته را با دیگران کارى نیست
نظر لطف توباید بشود شامل حال
ورنه ما بسوى هیچ دردى راهى نیست
بى کسان را توپناهى: وتواى بنده: نواز
زانکه جز درگه تو، هیچ پناهگاهى نیست(124)

سند دعاى ندبه به امام صادق علیه السلام منتهى میشود
علامه مجلسى با دقت وتتبع واحاطه واطلاع وسیع وفوق العاده ى که در اخبار واحادیث ورجال روایات ومعرفت اساتید دارد وتحفه الزائر که در مقدمه به اعتبار سند ادعیه آن شهادت داده است: نقل فرموده: صریحا و بالخصوص اعتبار سند دعاى دعاى ندبه را که منتهى به حضرت امام جعفر (علیه السلام) مى شود وتصدیق فرموده است وعبارت این افتخار عالم اسلام ونابغه جهان علم در کتاب مسطاب ((زاد المعاد)) اینست.
امام که دعاى ندبه مشتمل است بر عقاید حقه وتاسف بر غیبت حضرت قائم (علیه السلام) به سند معتبر از امام جعفر صادق (علیه السلام) منقول است که سنت است این دعاى ندبه را در چهار عید بخوانند یعنى جمعه: عید فطر، عید قربان: عید غدیر، دعاى ندبه در سه کتاب دیده مى شود:
1- ((مصباح الزائر)) از على ابن طاووس.
2- ((مزار کبیر)) از شیخ محمد بن المسهدى.
3- ((مزار قدیم)) از شیخ ابوالفرج.
امام در کتاب انتشارات نسل جوان جلد دوم که در این کتاب در اردیبهشت ماه سال 1354 انتشار یافته ودر آن پرسشها وپاسخ ‌هاى مذهبى توسط آیت الله مکارم شیرازى واستاد محقق جعفر سبحانى داده شده اضافه کرده در هر سه کتاب دعا از محمد ابن حسین ابن سفیان البزوفرى نقل شده که در زمان غیبت صغرى مى زیسته است وقاعدتا وسیله مکالمه از طریق نواب امام (علیه السلام) تماس گرفته واز حضرت مهدى صاحب الامر عجل الله تعالى فرج الشریف نقل مى کند: دستور فرمود این دعا را بخوانید.
ولى نویسنده کتاب شرحى بر دعاى ندبه ونشاط وغم زمردیان مى گوید مى گوید: به فرض این که این دعا از ناحیه امام زمان (علیه السلام) به یکى تز نواب مکاتبه شده باشد، این دلیل بر آن نیست که انشاء این دعا از امام صادق (علیه السلام) نباشد بلکه امکان بر تایید آن بزرگوار واستحکام بیانات آن حضرت است.
ووجه تسمیه دعاى ندبه را از بیانى مى باشد که در سیاق کلام دعاى به آن اشاره شده مى فرماید:
فعلى الاطائب من اهل بیت محمد وعلى صلى الله علیهما وآلهما فلبیک الباکون وایاهم فلیندت النادبون.
پس بر پاکان از خاندان نبوت محمد وعلى که درود خدا بر آن دوبزگوار و آل اطهارش باد، باید گریه کنند گریه کنندگان وبراى ایشان زارى وفغان نماینده ندبه کنندگان.(125)

پس جاى بسى ندبه وافغان باشد
دلها همه بى تاب وپریشان باشد
هم ناله کند هر آنکه اونالان است
هم گریه کند هر آنکه نالان است

دعا به وسیله امام زمان علیه السلام مستجاب است
در دعاى ندبه مى خوانیم:
واجعل صلواتنا به مقبوله وذنوبنا به مغفوره ودعائنا به مستجابا.
به وسیله وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) نماز ما را مورد پذیرش قرار ده وگناهان ما را به شفاعت اوببخش ودعاى ما را مستجاب بفرما یا به اعتبار دیگر: خدایا بواسطه توسل به آن حضرت نماز ما را مقبول
وگناهان ما را آمرزیده ودعاى ما را به اجابت رسان.
واین امرى مسلم است که راه اطاعت وپیروى از ائمه هدى (علیه السلام) وتمام طاعتهاى واجبه ونیکووبا اخلاص مورد پذیرش حق تعالى قرار گرفته ومقبول مى گردد همان طور که در زیارت جامعه کبیره مى خوانیم:
بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه ولکم الموده الواجبه.
به سبب اعتقاد به مقام ولایت بى ثمر وبى نتیجه است.(126)

آن کس که بود تکه گهش آل رسول
باشد همه طاعات ونمازش قبول
هر کس که برد توسل خود به امام
هر نوع اجابتش بر آن گشت وصول

دست بر دندانم گذاشت ودعائى خواند
شهید اندرزگودر سیزده سالگى در خیابان فریاد مى زد این چه مملکتى است این چه شاهى است.
در تمام عمر یک روز نمازش قضا نشد: از کودکى عشق منبر وروضه خواندن داشت در شانزذه سالگى فعالیت هاى سیاسى را شروع کرد ودر 20 سالگى عمل ترور منصور نخست وزیر شاه را انجام داد.
همسرش مى گوید یک بار نیمه شب دندانم درد گرفت: وقتى شهید اندرزگو متوجه شد، دست بر دندانم گذاشته ودعائى خواند ودرد دندانم بر طرف شد، براى تب 70 بار حمدى خواند فورا تب پایین آمد.(127)

اى دست غمت پشت وپناه دل من
این است هماره رسم وراه دل من
در شعله غم: شب همه شب مى سوزد
با یاد رخت شمع نگاه دل من

آن شخص دعا کرد وعیسى آمین گفت باران بارید
حضرت عیسى بن مریم (علیه السلام) ویارانش به طلب باران از شهر خارج شدند ووارد صحرا گشتند، در آن جا حضرت عیسى به آنها فرمود: هر کس ‍ از شما گناهى انجام داده به شهر باز گردد، پس همه مردم به غیر از یک نفر مراجعت کردند به شهر برگشتند،
حضرت عیسى (علیه السلام) به اوفرمودند:
آیا توگناه مرتکب نشده اى؟
آن شخص عرض کرد: چیزى به خاطر ندارم: جر اینکه روزى به نماز ایستاده بودم که زنى از مقابل من عبور کرد من به اونگاه کرده وچشمم به سوى اوچرخید، پس همینکه آن زن رفت انگشت خود را داخل چشمم کرده وآن را بیرون آوردم وبه همان طرفى که زن رفت پرتاب کردم.
حضرت عیسى (علیه السلام) فرمود: دعا کن من آمین مى گویم: اودعا کرد وباران بارید.(128)

مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنى همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان شنیدند
یک طایقه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند (129)

سه مطلب براى استجابت دعا
در زمان حضرت داود (علیه السلام) قحط سالى پدید آمد، مردم سه نفر علماء خود را انتخاب کردند وآنها از شهر خارج شدند تا از خدا طلب باران نمایند.
یکى از آنها گفت: خدایا توبه ما فرمان دادى تا کسى که به ما ظلم کرده است مورد عفووبخشش قرار دهیم: اینک ما به خود ظلم کرده ایم توما را عفو کن.
دومى گفت: خدایا توبه ما دستور داده اى که بندگان را آزاد کنیم واینک ما بندگان توئیم ما را آزاد فرما.
سومى گفت: خداوندا تودر تورات خود ما را حکم کرده اى فقیر ومسکین را از خود نرانیم وما مساکین هستیم در خانه ات ایستاده ایم توما را محروم مکن.
در این لحظه باران نازل شد.(130)

نشستن به جمع محبان عشق
دعا ونیایش شنیدن خوش است
گل عشق در باغ صاحب دلان
گهى کاشتن گاه چیدن خوش است
دل از آرزوهاى بى انتها
مصفا وپاکیزه دیدن خوش است
تورا گر سعادت بود آرزو
ز هر قید ولذت بریدن خوش است
به درگاه پروردگار حکیم
همى ناله از دل کشیدن خوش است (131)

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ