سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیانمندترین مردم در معاملت و نومیدترین‏شان در مجاهدت ، مردى است که تن خویش در طلب مال فرسود و تقدیرها با خواست او مساعد نبود ، پس با دریغ از دنیا برون شد و با وبال آن مال روى به آخرت نمود . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 93 تیر 9 , ساعت 1:54 عصر

دعاى بى اثر


امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند دوملک را به سوى شهرى فرستاد تا اهل آن شهر را نابود کنند، وقتى آنها به شهر رسیدند شخصى را دیدند که با گریه وزارى دعا مى کند.
یکى از ملائکه به دیگرى گفت: آیا این دعا کننده را مى بینى؟
ملکه دوم گفت: آرى: ولى دستور خدا را باید اجرا کنیم.
ملکه اولى گفت: نه: توصبر کن تا من برگردم: این را بگفت وبه سوى حق تعالى بازگشت وگفت: خدایا ما در شهر فلان بنده ات را دیدیم که تورا مى خواند وتضرع بر تومى کرد.
خداوند فرمود: آنچه به شما گفته ام اجرا کنید، آن شخص حتى یک بار هم به خاطر من خشمگین نشده است ودر برابر خلافکارى هاى دیگران موضع نگرفته وبرخورد تند نکرده است.(132)

چون خلق در در آینده به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعى که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سروبلند است کاین جامه به اندازه هر کس ‍ نبریدند
یک جمعى نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند وبه مقصد نرسیدند (133)

دعاى مستجاب امام حسن علیه السلام
امام صادق (علیه السلام) فرمود: امام حسن (علیه السلام) با شخصى از فرزند زبیر با کاروانى به سوى مکه حرکت کردند. در بین راه کنار درخت خشک شده خرمائى فرش انداختند ونشستند، آن شخص گفت: اگر به این درخت: خرماى تازه بود ما از آن مى خوردیم.
امام حسن (علیه السلام) فرمود: آیا به رطب میل دارى؟
آن شخص گفت: آرى.
حضرت سر مبارکش را به سوى آسمان بلند کردند ودعائى خواندند که ناگهان درخت خرما سبز شد ورطب تازه داد.
صاحب شترها که شترهایشان را به امام حسین (علیه السلام) کرایه داده بود از دیدن این معجزه ملتهب ومبهوت شد وفریاد زد:
اوسحر کرد
حضرت فرمودند: واى بر تو! این سحر نیست بلکه دعاى فرزند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) است که مستجاب شده: پس دستور فرمودند از درخت بالارفته وخرماى تازه چیدند وهمه آن خورند.

مددى خواهم از خداى حسین تا شوم منقبت سراى حسین
بسته شد رشته محبت من در همه عمر باى ولاى حسین
جان صفا یابد آن زمان که رود بر زمان نام دلرباى حسن
تاج ومجد وشرف نهد بر سر پادشاهى که شد گداى حسن
در همه عمر خویش دوخته ام چشم بر بخشش وعطاى حسن (134)

دعاى امام سجاد
از غلام امام سجاد (علیه السلام) شخصى به نام اصمعى نقل شده است: شبى در مسجد الحرام صداى ناله جان گذارى به گوشم رسید، نزدیک حجر اسماعیل رفتم. در آنجا آقاى دیدم که پره کعبه را چنگ زده بود وراز ونیاز مى کرد.
اومى فرمود: اى کسى که در تاریکى ها دعاى بیچارگان را پاسخ مى فرمائى: اى کسى که ناراحتى ها را برطرف مى نمائى: میهمانان تواطراف خانه ات خوابیده اند، اما تواى تنها قیوم: هرگز نمى خوابى.
آن آقا صدایش گرفته وگوى لبانش دیگر قادر به تکلم نشد. روى زمین افتاد وچند لحظه بى حرکت ماند. پس از مدتى باز دوباره برخواست وبه مناجات خویش ادامه داد:
خدایا، کیست از من مقصرتر؟
کیست از من روسیاه تر؟ خدایا آیا آخر مرا به آتش مى سوزانى؟ پس امید به توچه مى شود؟ خوف من چه مى شود؟ توخودت وعده دادى هر کس ‍ امیدى به تودارد، نا امیدش نمى کنى: من امید دارم تومرا بیامرزى: آمرزش ‍ تومورد رجاء وامید من است.
پس از آخرین جمله: دیگر صدائى نیامد، جلورفتم دیدم مولایم امام سجاد (علیه السلام) است: سر حضرت را به دامن گرفتم: با دیدن حال حضرت اشک از چشمانم جارى شد، اشکم بر رخسار نورانى حضرت ریخت و ایشان چشم باز کرد وفرمود: کیستى؟
گفتم: اصمعى غلام شما هستم: آقا جان شما چرا با این پاکى وعصمت و طهارت چنین ناله سر مى دهید، آقا، شفاعت از آن جد شما پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) واز آن خاندان شما است مگر نه این است که آیه تطهیر در شان شما نازل شده است: دیگر چرا چنین اظهار ندامت مى نمائید؟
امام (علیه السلام) فرمودند: آیا مگر نمى دانى خدا بهشت را آفریده است براى هر کس که بندگى کند، هر که تقوى داشته باشد، رستگار است هر چند غلام سیاهى باشد وجهنم را آفریده است براى هر کس که گناه کند هر چند سید قریش واز شریفترین مردم روزمین باشد.(135)

اى در طلب صد چاک از غصه گریبانها خونها ز غمت جارى از دیده به دامانها
در زاویه هجرت بنشسته به خون دلها در بادیه عشقت سر کرده قدم جانها (136)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ