سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه تو را به خداى سبحان نیازى است در آغاز بر رسول خدا ( ص ) درود فرست ، سپس حاجت خود بخواه که خدا بزرگوارتر از آن است که بدو دو حاجت برند ، یکى را برآرد و دیگرى را باز دارد . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 91 تیر 21 , ساعت 8:48 صبح
نکته مهم در اسرار باطنى نماز

از یحیى بن معاذ رازى ، مکنى به ابو زکریا، یکى از مشایخ طریقت قرن سوم هجرى قمرى منقول است : که اقسام و انواع طاعاتى که موصل و رساننده است بنده را به اصل سعادت اخروى ، بسیار است اما مجموع آنها به دو درجه باز گردد: بدنى ، مالى .
و افضل قسم اول که عبادت بدنى است ، نماز است که قیام به اداى حقیقت حقوق این قسم ، جز از ارباب قلوب متصور نشود زیرا که حقیقت نماز مناجات است با حضرت صمدیت . کما قال النبى (صلى الله علیه وآله ): الصلوة مناجاة الرب و مناجات مخاطبه بود و مخاطبه معروف مطلق از عارف کامل محقق درست آید قیام و قرائت و رکوع و سجود و تشهد و تکبیر و تسلیم ، صورت ارکان ظاهر نماز است و این صورت را روحى و این ظاهر را سرى و معنائى باید، تا آن حقیقت که مطلوب است حاصل آید.
اى عزیز! حقیقت نماز، قدامه نار (آتش دیرینه ) عنایت است که از مشعل انوار هدایت ، در دل مخصوصان ؛ عنایت ازلى مى افروزد که : الصلوة نور قلب المؤمن تا مصلى محقق به واسطه شعله ضیاى آن ، معنى انعکاس ‍ انوار جبروتى را در مراتب ملکوتى مشاهده مى کند و رقوم آیات اسرار سنریهم ایاتنا فى الافاق و فى انفسهم سوره فصلت آیه 53 رااز صفحات اوراق کائنات مى خواند تا آنگاه که سوابق جذبات ، از بوداى کرم ، استقبال حال او کند. و کون صغرى و کبرى را شواهد و دلائل در کتم عدم اندازد و خاشاک وجود تعینات و همى را، به آتش فنا بسوزد، و بى زحمت اثقال وجود حدوث براق همت ، در فضاى ساحات عالم جبروت راند و در مطالعه سبحات انوار جمال و جلال معبود، از رؤ یت ظلمات تکلیف رسوم عبادت عابد، فانى گردد.
این چنین نماز گزارنده که شنیدى ، کى برابر بود با غافلى که باظلمات هوا و هوس نفسانى و کدورات وساوس شیطانى ، سر بر زمین مى نهد و برمى دارد. و از سر رسم ، قیامى و رکوعى مى آورد و فاتحه اى به غفلت مى خواند.


اى عزیز! از فاتحه یک آیه این است : ایاک نعبد و ایاک نستعین تو را پرستیم و از تو یارى خواهیم پس چون تو هوا و نفسى را پرستى ، و بندگى به فرمان شیطان کنى و در کارها، یارى و مراد و مال از خزینه طلبى این آیت خواندن از تو دروغ بود و دروغ در شرع حرام است خاصه دروغ بر حق و آیه و من اظلم ممن افترى على الله کذبا سوره انعام آیه 21 بیان این معنى مى کند و چون این مقدمات معلوم کنى ، بدانیکه عامه خلق از حقیقت و اسرار نماز بى خبرند.
روشن تر بیانى مى خواهى گوش دار: اى عزیز!قیام به اداى حقوق اسرار نماز، از قومى درست آید که چون قصد مقام عبودیت کنند، نقوش وجود کائنات از لوح تقصیر خود محو کنند و به آب ترک ماسوى الله دستها بشویند و به شراب طهور ذکر مضمضمه کنند و به روائح نفخات ربانى استنشاق کنند و رذائل اخلاق بشرى را به استنشاق ، طرح کنند و به آب حیات حیا روى بشویند و به زلال توکل ، غسل مرافق کنند و از ینبوع ذلت و افتقار مسح سر کشند و اقدام سعى به آب استقامت مسح کنند و در استقبال کعبه ، روى دل به قبله حقیقى آرند و در نیت تحریم عهود مخاطبات روحانى ، تجدید کنند و در تکبیر پستى ذرات موجودات را در اشعه آفتاب کبریا، محو ببینند و در رفع یدین تعلقات اوهام فساده و تصورات باطله را، پس پشت اندازند و در سبحانک اللهم و بحمدک به جناح تنزیه ، در فضاى عالم قدس طیران کنند و در تعویذ پناه به حصن عصمت فاطر کائنات گیرند و در) بسم الله بدایت صبح دولت عاشقان از مشرق ، عنایت ، طلوع کند و در الحمدلله سریان افضال و انعام حضرت نامتناهى ، در مظاهر مراتب علویات و سفلیات مشاهده افتد و در الرحمن الرحیم دریاى راءفت و رحمت بیکران بیند که در جداول اعیان وجود، روان گشته پس سفینه وجود این طایفه در تلاطم امواج اسرار بحر احدیت غرق گردد و بحر ازل با بحر ابد، آمیزد و حقیقت مالک یوم الدین اشکار گردد پس سباحان قضا آن غرق شدگان دریاى وحدت را به کمند تقدیر، به ساحل تکلیف کشند، پس کمر عبودیت بر میان جان بندند تا ایاک نعبد گفته آید پس مشرفان عالم اسباب عظم ، اثقال امانت تکلیف را، بر نظر آن سوختگان بادیه فراق عرضه دهند .بلبل زبان حال ایشان به استمداد عنایت حضرت لایزال و ایاک نستعین سرائیدن گیرد چون روح بزرگ را که عنقاى فضاحت ساحات لاهوتى است از قعر چاه طبیعت نظر بر مراتب درجات سالکان بارگاه حضرت ذوالجلال افتد که در معراج ترقى ، عروج مى کند، خواطف طمع فضل وى را دریابد و اهدنا الصراط المستقیم ناطق وقت شود پس از ندیمان مجلس انس ، که در عالم ارواح ، شراب خطاب الست با هم مى خورند، یاد آرند و صراط الذین انعمت علیهم بگویند این مردودان بیچاره مهجور و مطرودان سرگشته مبتور را بینند، برکنار بساط قبول محروم مانده ، و در ظلمات تیه غفلت گم گشته ، غیر المغضوب علیهم ولاالضالین گفته آید.
اى عزیز! نمى دانم از این سخنان چه فهم خواهى کرد، اگر در همه عمرت ، یکبار اینچنین فاتحه خواندن دست دهد، گوى دولت از میدان مسابقت مبارزان صفوف ولایت بردى و به آنجا که باید برسى ، رسیدى .
شعر
اگر دل از غم دنیا جدا توانى کرد؟
نشاط و عیش به باغ بقا توانى کرد
اگر به آب ریاضت برآورى غسلى ؟
همه کدورت دل را صفا توانى کرد
ز منلات هوس گر برون نهى قدمى
نزول در حرم کبریا توانى کرد
اگر ز هستى خود، بگذرى یقین مى دان
که عرش و فرش و فلک ، زیر پا توانى کرد
ولیک این عمل رهروان چالاک است
تو نازنین جهانى کجا توانى کرد
نه دست و پا مى امل را فرو توانى بست
نه رنگ و بوى جهان را رها توانى کرد
چو بو على ببر از خلق و گوشه اى بنشین
مگر که خوى دل از خلق وا توانى کرد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ