سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون خبر کشته شدن محمد پسر ابو بکر بدو رسید فرمود : ] اندوه ما بدو همچند شادمانى آنهاست ، جز که از آنان دشمنى کاست و از کنار ما دوستى برخاست . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 91 آبان 9 , ساعت 8:57 صبح

دفاع از حضرت علی را از این پیرزن حره بیاموز رفیق!


imamali 300x222 شعر حماسی مباحثه حره با حجاج درباره حضرت علی علیه السلام+ فایل صوتی

مناظره (حره) دختر حلیمه با حجاج بن یوسف ثقفی:

«حرّه» دختر«حلیمه سعدیّه» از شیر زنان صدر اسلام بر حجّاج وارد شد.[1] حجاج از طرز ورود و بی اعتنایی او به دستگاه حکومتش دانست که این زن یک بانوی عادی نیست بلکه از متانت و عظمت روحی فوق‌العاده‌ای برخوردار است. پس از اندکی تأمّل پرسید: «حرّه دختر حلیمه توئی؟»

در پاسخ گفت: «فراسهُ مِنْ غیرِ مؤمنٍ» یعنی ای غیر مؤمن درست فهمیدی.

حجاج گفت: «من مدّت‌هاست در انتظار دیدار توام. به من گفته‌اند که عقیده تو این است که علی افضل اصحاب پیغمبر است و تو علی را بر ابوبکر و عمر و عثمان ترجیح داده‌ای؟»

حرّه گفت: «به شما دروغ گفته‌اند چرا که عقیده من درباره امیرالمؤمنین علی ـ‌علیه السلام ـ بیش از آنست که تنها او را بر اصحاب ترجیح ‌دهم، بلکه علی ـ علیه السّلام ـ را بر کسانی که افضل از ابوبکر و عمر و عثمان نیز هستند ترجیح می‌دهم.»

حجّاج گفت: «مقصود خود را واضح‌تر بگو.»

گفت: «افضل از اصحاب پیغمبر چه کسانی هستند و چه کسانی از ابوبکر و عمرو عثمان برترند؟»

گفت: «کسان بسیاری مانند: آدم و نوح وابراهیم و داوود و سلیمان و موسی و عیسی.»

حجاج گفت: «وای بر تو که اکتفا نکردی که علی را افضل اصحاب بدانی بلکه او را در ردیف انبیاء نام بردی. زود باش و دلیل خود را بر این مدّعی بگو و اگر دلیل واضحی و برهان قاطعی بر این دعوی نیاوری ترا خواهم کشت.»

حرّه گفت: «این فضیلت را خداوند در قرآن به امیرالمؤمنین علی داده است و آن به این شرح است:

خداوند در قرآن مجید درباره آدم گوید: « وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى» [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت [2]
ولی درباره علی ـ علیه السلام ـ گوید: « وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً».[3]
این [پاداش] براى شماست و کوشش شما مقبول افتاده است

آدم از همه نعمت‌های بهشتی مستفید بود و در بهره برداری از تمام نعمات آزاد بود و تنها از درخت گندم ممنوع بود که« وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ» ونزدیک این درخت نشوید.[4] فرمود ولی آدم ـ علیه السلام ـ یکسر به سراغ گندم رفت و از گندم خورد و علی ـ علیه السلام ـ منعی از گندم نداشت و همه نعمت‌ها بر او حلال و مباح بود ولی با این وجود نان گندم نخورد.

حجّاج بی‌اختیار گفت: «أحسنت یا حرّه» اما دلیل تو بر افضل بودن علی از نوح و لوط چیست؟» حرّه گفت: خداوند در مورد همسر نوح و لوط می‌گوید:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ»[5]

خدا براى کسانى که کفر ورزیده‏اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید (10)

ولی علی‌ بن ابیطالب را همسری است که خوشنودی او خشنودی خدا و خشم او خشم خداست. اگر فاطمه از کسی راضی نباشد خداوند از او راضی نشود.

 

حجّاج گفت: «احسنت یا حرّه! اما بگو بدانم دلیل برتر بودن علی از ابراهیم چه خواهد بود؟»
حرّه گفت: «خداوند در قرآن مجید از قول ابراهیم ـ علیه السّلام ـ حکایت کرد:
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»[6]

(یاد کن‏) آنگاه که ابراهیم گفت‏: (پروردگارا، به من نشان ده‏؛ چگونه مردگان را زنده مى‏کنى‏؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده‏اى‏؟) گفت‏: (چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.) فرمود: (پس‏، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان‏؛ سپس بر هر کوهى پاره‏اى از آنها را قرار ده‏؛ آنگاه آنها را فرا خوان‏، شتابان به سوى تو مى‏آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است‏.)

و حضرت أمیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره جمله‌ای فرموده است که دوست و دشمن و خویش و بیگانه این سخن را از او نقل کرده‌اند و همگی شهادت به صحت آن داده‌اند چه عمل او مصدق گفتارش بود که می‌فرمود: «لو کُشِفَ الغِطا مَا ازْدَدْتُ یَقیناً».[7]اگر همه پرده ها کنار رود چیزی بر ایمان من اضافه نمی شود.

 

حجاج گفت: «احسنت یا حرّه! اما دلیل تو بر افضل بودن علی از موسی چیست؟»
حرّه گفت: «خداوند در مورد موسی می‌فرماید: « فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»[8]موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى که مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش
اما علی در«لیله المبیت» در بستر پیغمبر خوابید و جان خود را بی تشویش فدای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ کرد بطوریکه خداوند بر علی نزد فرشتگان مباهات کرد و در شأن او فرمود: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»[9]
و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏ فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است

 

حجاج گفت: «احسنت یا حرّه! اما دلیل تفضیل علی بر حضرت سلیمان چیست؟»
گفت: «سخن سلیمان در قرآن این است که: « رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی»[10] گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکى به من ارزانى دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویى که خود بسیار بخشنده‏اى
ولی علی مرتضی گوید: «لاحَانَ حِینُکِ! هَیهَاتِ! غُرّی غَیْرِی لا حَاجَهَ لی فیکِ طَلَّقْتُکَ ثَلاثاً رَجْعَهَ فیهَا»[11] یعنی ای دنیا از من دور شو و سراغ من میا چرا که من ترا سه طلاقه کرده‌ام و لذا رجوعی از من بر تو نیست.

 

حجاج گفت: «احسنت یا حرّه! اما به کدام دلیل علی را بر عیسی مسیح ترجیح دهی؟»
حرّه گفت:
«خداوند متعال در قرآن شریف گوید: « إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِی بِهِ»[12]

یعنی«چون خدا، عیسی را گفت که ای عیسی آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را خدا برگیرید عیسی در جواب گفت: خدایا تو منزّهی و من کلام ناحق هرگز نگفته‌ام و اگر گفته‌ بودم تو می‌دانستی چرا که تو از درون من آگاهی ولی من از درون و افکار تو بی‌خبرم و فقط تو آگاهی بر غیب داری و من جز آنچه که تو به دستور دادی نگفته‌ام.»

و عیسی قضاوت و حکومت در این مورد را به روز قیامت انداخت ولی چون به علی بن ابیطالب نیز قومی در حدّ پرستش گرویدند و قائل به خدائی او شدند در دنیا آنها را مجازات و کیفر فرمود لحظه‌ای تأخیر و ضعف نشان نداد.»

 

حجاج که انگشت تعجّب به دندان گزیده بود گفت: «احسنت یا حرّه! بخدا قسم که در دفاعیّات تو کوچکترین خدشه‌ای وارد نیست.»
و آنگاه او را اکرام کرد و جایزه داد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ