نماز و آثار و فواید آن (1)
نویسنده: آیت الله جوادی آملی
بحث پیرامون عظمت نماز و فوائد نماز و همچنین اشاره به آثار سوء ترک نماز یا آثار سوء بدنمازی است و عصاره این بحث در سه فصل خلاصه میشود:
فصل اول: آنچه که به انبیاء و اولیاء ـ علیه السّلام ـ رسیده است و سیره آنها از طرف قرآن کریم تبیین شد.
فصل دوم: درباره منافع نماز و فوائد سودمند نماز و عظمتی که اسلام برای نماز و نمازگزار قائل است.
فصل سوم: عواقب وخیم تارکان نماز یا تضییع کنندگان نماز یا کسانی که نماز را به بیحرمتی میگیرند و برای آن ارجی قائل نیستند.
فصل اول:
انبیاء ابراهیمی ـ علیه السّلام ـ با نماز مأنوس بودند چه اینکه قبل از ابراهیم خلیل ـ علیه السّلام ـ هم با نماز محشور بودند ولی آنچه فعلاً در روی زمین حکومت میکند دین ابراهیمی است و پیروان انبیاء ابراهیمیاند که موحدان زمین را تشکیل میدهند، ذات اقدس الله دربارهی خلیل خود ابراهیم میفرماید: مهمترین خواسته خلیل حق این بود که خدایا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و همچنین ذریه مرا برپا دارنده نماز بساز «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلوةِ و مِنْ ذُرِّیَّتی» چه اینکه فرزند خود را وقتی در کنار کعبه به ودیعت الهی سپرد عرض کرد پروردگارا من اینها را در این وادی غیر ذیزرع نهادم.«رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلوةَ فَاجْعَلْ اَفئدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی اِلَیْهِم» برای اینکه از کنار خانه وحی، اقامه نماز آغاز بشود و این اقامه نماز با ذریه من انجام بگیرد من اینها را به ودیعت در کنار خانه تو به صاحبخانه سپردم تا هدف اینها که اقامه نماز است محقق بشود. همین دعا و دعوت خلیل حق در ذریهاش جلوه کرد.
یکی از ذراری برجسته حضرت ابراهیم موسای کلیم است که آغاز وحی او با دستور نماز شروع میشود وقتی خدا به موسای کلیم وحی فرستاد و فرمود آنچه را که بر تو تلاوت میشود استماع کن و بدان «اِنَّی اَنَا الله لا اِلهَ اِلاّ اَنَا» آنگاه فرمود «اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری» نماز را برای احیای یاد من اقامه کن.
وقتی نوبت به عیسای مسیح ـ علیه السّلام ـ میرسد معرفی قرآن درباره عیسای مسیح این است که عیسی فرمود:«وَ اَوْصانِی بِالصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ ما دُمْتُ حَیّاً» یعنی من تا زندهام با نمازم وقتی هم که رحلت کردم باز با نماز در آن عالم هستم. یکی از انبیاء ابراهیمی، اسماعیل صادق الوعد است که یک سیره خاص و مخصوص به خود دارد. قرآن کریم در تبیین سیره آن حضرت میفرماید:«وَ کانَ یَأمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ» یعنی نه تنها خود نماز را اقامه میکرد بلکه اهلش را به اقامه نماز امر میکرد.
نوبت به وجود مبارک پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ که رسید خدا به او فرمود:«وَ أمُرْ اَهلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِر عَلَیْها» و آیه «اَقِمِ الصَّلوة لِدلُوکِ الشَّمس اِلی غَسَقِ اللیْل» که خطاب مستقیم به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ است و شامل امت اسلامی میشود نماز پنج وقت را از دلوک شمس الی غسق اللیل که چهار نماز است « اِنَّ قُرآنَ الْفَجر کانَ مَشْهوداً» که پنجمین نماز است یعنی نماز صبح. وقتی این فرایض پنجگانه را به جا آوردی نوبت به نافله میرسد که این نافله برای تو تنظیم شده است به عنوان وجوب گرچه برای دیگران برای دیگران نافله است فرمود:«وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ» این تهجد امر است وامر لزومی نه اینکه برای تو مستحب است نافله یعنی زائد، یعنی یک واجد زائدی است بر تو. گرچه برای دیگران امر نیست اما برای تو امر خاصی مقرر شده است. باری درباره رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هم این چنین مسئله نماز را ترسیم کرده است.
درباره رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیده است که در جلسات علمی یا غیر علمی مینشست و سخن میگفت و سؤال میکرد و جواب سؤال میداد و خلاصه مسائل را به عرض حضرت میرساندند، اما همین که موقع نماز فرا میرسید، «اِذا حَضَرتِ الصِّلوةُ کَاَنَّهُ لا یَعْرِفُهُمْ و لا یَعْرِفُونَهُم» مثل اینکه حاضری را نمیشناخت و حاضران هم او را نمیشناختند، اهمیت نماز طوری در حضرت اثر میکرد که فوراً جلسه رسمی را ترک میکرد و به نماز میپرداخت. بعداً ممکن بود آن جلسه را ادامه دهد. این بر اثر آن گرایش به نماز است که از راه وحی تصعیدی نصیب اینها میشود که اینها از یاد حق لذت میبرند. پس انبیاء ـ علیهم السّلام ـ آنچنانند و ائمه ـ علیهم السّلام ـ این چنینند و پیروان اینها هم که مؤمنین راستیند اینها هم همین راه را طی میکنند.
وقتی مؤمنین را قرآن معرفی میفرماید:«قَدْ اَفْلَحَ المُؤمِنونَ الَّذینَ هُم فی صَلاتِهِم خشِعُون» یا «اِنَّما المُؤمِنون الَّذینَ آمَنوا بِاللهِ و رَسُولِهِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ» اولین وظیفه عبادی که بعد از اعتقاد دینی ذکر میشود درباره مردان باایمان همان نماز است بعد مسئله زکوة و سایر فروع دین گاهی مطرح میشود و این مؤمنین از آن جهت که جزء پیروان راستین انبیاء و اولیاءاند گویا نماز بر اینها واجب شده است. یعنی قرآن تعبیری درباره نماز بر مؤمنین دارد که مشابه آن تعبیر را درباره نبوت برای مؤمنین یا هدایت برای متقین دارد. توضیح مطلب این است که با اینکه قرآن نماز را بر همه واجب کرده است مسئله اقامه نماز بر هر مکلفی واجب است ولی درباره خصوص مؤمنین فرمود:«اِنَّ الصَّلوة کانَتْ عَلَی المؤمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتاً» نماز برای مردم باایمان یک امر تثبیت شده است. مثل اینکه درباره نبوت هم آمده که«ما اَرْسَلناکَ اِلاّ کافَّةً للنّاسِ» یا در آیهای دیگر «و ما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَةً للْعالَمینَ» ولی در مورد بهرهمندان از رسالت و نبوت، نام مردان با ایمان را یاد میکند که در سوره آل عمران فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤمنین اِذْ بَعَثَ فیهم رَسُولاً مِنْ اَنُفُسِهِم» مشابه آن تعبیری است که درقرآن کریم درباره قرآن فرمود: «شَهْرُ رَمَضان الّذی اُنْزِلَ فیه الْقُرآنُ هُدیً للنّاس» معذالک فرمود« الم ذالِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً للمُتَّقین» با این که همه مردم موظفند از قرآن بهره ببرند اما چون مردان پرهیزگار طرفی میبندند فرمود: قرآن برای هدایت متقیان است.
بخش دوم
قرآن فوائد فراوانی برای نماز ذکر میکند. میفرماید: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الفَحْشاءِ وَ المُنکَر» نماز جلوی زشتی را میگیرد زیرا طهارت هست شرایط و عادات و آدابی دارد. حلیّت مکان میطلبد و حلیت لباس میطلبد. طهارت مکان میطلبد و طهارت لباس میطلبد.
بعضی شرطند، بعضی شطرند (جزءاند) بعضی وجوبی، بعضی ندبی، بعضی عنوان ادب و دستور و سنّت. این مجموعه، نماز را میسازد البته چون جهان طبیعت، جهان تأثیر و تأثر متقابل است همان طور که «اِنَّ الصّلوةَ تَنْهی عَنِ الفَحْشاء وَ المُنْکَرِ» اِنَّ الفَحْشاءِ هم تَنْهی عَنِ الصَّلوة کسی که اهل فحشاء و منکر است توفیق خواندن نماز ندارد. اینها یک تضاد متقابل دارند ممکن نیست که نماز جلوی فحشاء را بگیرد ولی فحشاء اثر منفی در مورد نماز نگذارد. همان طوری که نمازگزار از فحشاء منزه است، انسان فحاش یا فاحش یا بدعمل هم توفیق انجام نماز را ندارد. این اولین فایدهای که قرآن کریم برای نماز ذکر میکند و فایده اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، همه این منابع را در سوره مبارکه معارج میتوانید بیابید این سوره معارج در مکه نازل شده سخن از زکوة فقهی نبوده، چون زکوة فقهی مصطلح در مدینه واجب شده، ولی سوره مبارکه معارج که سوره مکّی است فرمود :«اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ اِذا مَسَّهُ الخَیْرُ مَنُوعاً اِلاّ المُصَلّین» این هلوع بودن، جزوع بودن،بی قرار بودن، منّاع خیر بودن، خیر و برکات را برای خود خواستن، خیر را توسعه ندادن، شرح صدر نداشتن، جزع را تحمل نکردن و خیر را برای دیگران طلب نکردن، اینها جزء رذایل اخلاقی است که هر بخشی برای خود آثار سوء آن بخش را دارد. بخش مربوط به تورم و احتکار و گرانی، تطفیف و کم فروشی و بخشی هم در مسائل سیاسی است که اگر یک حادثه تلخی آمد به گروههای دیگر وابسته میشود، جزع میکند، بی صبری نشان میدهد. اگر همه اینها تحلیل شود تمام رذایل اخلاقی و اجتماعی مانند آن از آن استنباط میشود. فرمود انسان طبیعتاً این چنین است، گرچه فطرتاً موحد است، فطرت انسان البته حقخواه و حقطلب است که «فِطْرَةَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبدیلَ لِخَلْقِ اللهِ» اما طبیعت انسان که «اِنّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طینٍ» مبتلا به رذایل اخلاقی است این جنبه «طین لاذب» بدون «حَمأمَسْنُون» بودن،«سلسال» بودن و امثال ذلک این رذایل طبیعت و ماده را به همراه دارد. بنابراین انسان طبعاً هلوع است گرچه فطرتاً موحد و خیرخواه.
نماز به انسان میگوید حقوق دیگران را نگیر، بلکه با خدا رابطه پیدا کن، و وقتی با خدا رابطه پیدا کردی رزق را از او میطلبی و این «نعبد»گفتن و متکلم مع الغیر آوردن و دعاها را به صورت متکلم مع الغیر ذکر کردن و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن ایجاب میکند که انسان در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند.
این دینی که دستور میدهد در سحرها برخیز و چهل مؤمن را لااقل دعا کن، دستور روز هم این است که حداقل چهل مؤمن را دستگیری بکن، مشکلات چهل مؤمن را هم برطرف بکن. این دستور شبانه برای تهذیب روزانه است. باری بسیاری از فضایل اخلاقی را در سوره معارج به برکت نماز تبیین میکند و بسیاری از رذایل اخلاقی را به برکت نماز میزداید، فرمود اینها کسانی هستندکه تن به تباهی نمیدهند و از زهد معنوی برخوردارند.
فایده دیگری که ذات اقدس الله برای نماز ذکر میکند در سوره مبارکه حمد بیان شده است: این که بگویید «ِایّاکَ نَعْبُدُ و اِیّاکَ نَسْتَعین» اما راه استعانت را هم مشخص کرده است. فرمود:«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة ...» شما اگر بخواهید از مدد غیبی برخوردار باشید به وسیله نماز از خدا استعانت کنید. خدایی که خیر معین است و خیر معاون، به اعانت شما توجه میکند، پس نماز بهترین رابط است بین خلق و خالق و عبد و مولی که از این راه فیض مولی به خلق و عبد برسد از این جهت فرمود:«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ اِنَّها لَکَبیرَةٌ اِلاّ عَلَی الخاشِعینَ»
منبع:نماز زیباترین جلوه نیایش، ص 19
|