|
سوال :
1. آیا از دیدگاه شما درستى این حدیث قدسى ثابت است که مى فرماید: «یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما جَمِیْعاً»؛ اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى آفریدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، همه شما را پدید نمى آوردم؟ 2. تفسیر و توجیه درست این روایت چگونه است؟ 3. یکى از دانشمندان در مورد این حدیث چنین گفته است: در این حدیث، گویى علّت از نظر رتبه یا وجود یا هردو، بر معلول مقدّم است؛ پس، اعتبار جزء دوم از نصّ اگر صحیح باشد، باعث تقدّم پدیده و همزمان و در یک لحظه باعث تأخر آن بر معلول خود مى شود، و روشن است که تقدم پدیده بر وجود خود، بهطور قطع باطل است. افزون بر آن، اگر این حدیث به طور کامل درست شمرده شود، موجب تسلسل نزولى مى گردد، که سخنى است باطل و نادرست؛ و اگر کسى در اندیشه شکستن این حلقه تسلسل در آید، به یک «دور» آشکار - که در بطلان آن تردیدى نیست - برخورد مى کند. اینک تفسیر و ارشاد شما در این مورد چیست؟ |
|
جواب :
باسمه جلت اسمائه; 1. فراز نخست روایت که مى فرماید: «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ» در بسیارى از کتاب هاى حدیثى ما رهروان مذهب اهل بیت و نیز کتاب هاى اهل سنّت آمده است. «قندوزى حنفى» این حدیث را آورده و «عجلونى» معناى آن را درست شمرده است. اما فراز دوّم حدیث، در کتاب وحید بهبهانى آمده است. اما فراز سوّم حدیث، در کتاب مجمع النّورین به نقل از بحر المعارف آمده است. 2. روایت مورد بحث به خاطر روشنى معنا و مفهوم، نیاز به توجیه ندارد، چرا که معناى حدیث این است که: وجود ارزشمند این پنج وجود مقدّس، میوه و رهاورد همه پدیده هاى هستى است، و آنان در حقیقت، هدف و غرض نهایى آفرینش افلاک هستند. 3. گرچه برابر دقّت عقلى و آموزه هاى درست دینى، پدیدآورنده و هستى بخشِ ناچیزترین ذرّات تا بزرگ ترین کهکشان ها، تنها خداى یکتاست، امّا در این حقیقت جاى گفتگو نیست که قانون جهان شمول «علّیت» در نظام هستى، اصلى است که خِرد انسان آن را اثبات نموده، و از ضروریات عقلى مى شمارد، و همه بحث هاى عقلى و علمى نیز بر آن بنیاد مى گردد. افزون بر این، قرآن شریف این قانون جهان شمول عقلى و علمى را تصدیق مى کند، و انسان نیز به طور طبیعى و فطرى این اصل را درک و دریافت مى دارد که هر پدیده مادى، علّتى دارد که آن علّت، به ظاهر باعث پیدایش آن شده است، امّا پدیدآورنده هستى، تنها خداى یکتا و بى همتاست، و ذات پاک اوست که این قانون جهان شمول را بر کران تاکران هستى حاکم ساخته و جریان آفرینش و تدبیر جهان و جهانیان را با سلسله اى از علل و اسباب مقرر فرموده است؛ چراکه:« أَبىاللّهُ أنْ یُجْرِى الْأمُورَ إلّا بأسْبابها.» و در کتاب منظومه، به این اصل نظر دارد که مى گوید: در منطق انسان توحیدگرا، هستى بخش یا بخشنده اصلى وجود، همان آفریدگار و تدبیرگر شئون هستى است، و سلسله علل و اسباب و قوانین طبیعى نیز آفریده و فرمانبردار آن علت العلل هستند، امّا انسان مادیگرا بخشنده حرکت یا سلسله علل و اسباب و قوانین طبیعى را آفریدگار مى داند. با این بیان، قانون علیت درست است، اما در ایجاد و پدیدآوردن، و نه هدف آفرینش و یا علّت نهایى دیدن، وگرنه علت از معلول متأخر خواهد شد که باطل است. پس، اشکال فلسفى «تقدّمُ الشّىء عَلى نفسه» در حدیث مورد بحث پیش نمى آید. |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرالبیک یاخامنه ای لبیک یاحسین است؟
چگونه می توان با عمق دل خدا را باور کرد و اسلام را کورکورانه تقل
از خیابان ولیعصر تهران تا خیابان های فرگوسن آمریکا +تصاویر و وید
حالت احتضار
رابطه های نماز با پزشکی
خیانت زن و شوهرهای هالیوودی+ تصاویر
محبت خدا را در دل کوک کنید
مهدویت،غرب و بازیهای رایانه ای
مدعیان دروغین مهدویت را چگونه بشناسیم؟
تابلوهایی برای زندگی
[عناوین آرشیوشده]